گاه از ما سؤال میشود که چرا به مسیح ایمان آوردیم و به اصطلاح چرا مسیحی شدیم. اگر از شما سؤال کنیم که "شما" چرا به مسیح آوردید، چه جواب میدهید؟
اغلبِ مسیحیانی که با این سؤال مواجه میشوند، پاسخهایی مانند این میدهند: "من به مسیح ایمان آوردم، چون او به من شادی داد؛ به من امید داد؛ به من آرامش داد؛ مرا از افسردگی نجات داد؛ فلان بیماری را داشتم، مرا شفا داد؛ زندگی برایم پوچ و بیمعنی بود، او به زندگی من هدف بخشید؛ در فلان گناهان بودم، مرا آزاد کرد؛ در فلان نوع مشکلات شخصی یا خانوادگی یا مالی بودم، به دادم رسید؛ بدنبال حقیقت بودم، او را یافتم." جوابها اغلب حول و حوش این مسائل میچرخد.
تمام این جوابها که بیانگر علت ایمان آوردن ما به مسیح است، و سایر جوابهای مشابه، بسیار درست و بجا و اصیل است. اما طبق تعالیم عهدجدید، همۀ اینها فقط میتوانند "علت اولیۀ" ایمان ما به مسیح باشند. اینها مانند جرقههایی هستند که ایمان را در قلب ما شعلهور میسازند.
اما اگر عهدجدید را مطالعه کنیم، خواهیم دید که بدون هیچگونه پردهپوشی یا تعارف، برای دعوت انسان بسوی ایمان به مسیح، علتی روشن بیان میدارد و آن نیز رهایی از "عذاب جاودانی" و پناه آوردن به "حیات جاودانی" است. این نکتهای است که متأسفانه امروزه کمتر به آن اشاره میشود، اما اساس تعلیم عهدجدید را تشکیل میدهد. در عهدجدید هیچگاه تعلیم داده نشده که انسان باید به مسیح ایمان بیاورد تا فقط در این دنیا به آرامش و چیزهای دیگر دست یابد. هدف اصلی خدا، اعطای "حیات جاودانی" است که البته این حیات از همین جهان آغاز میشود (برای نمونه، به یوحنا ۳:۱۶ مراجعه کنید). هشدار دربارۀ داوری آینده و آمدن ملکوت آسمان، اساس پیام یحیای تعمیددهنده، خودِ خداوند ما عیسی مسیح، و رسولان او را تشکیل میداد (مراجعه کنید به متی ۳:۷-۱۰ و ۴:۱۷ و اعمال ۱۷:۳۰ و ۳۱).
درباره این سایت